شغل بهورزی یکی از مشاغل مخاطره‌آمیز حوزه بهداشت و درمان بوده که اصلی‌ترین هدف فعالان این شغل محرومیت‌زدایی از چهره روستاهاست.

تلاش در راستای بهبود وضعیت سلامت همگانی مردم و آگاه‌سازی آنان از اصول بهداشتی در مناطق مختلف به ویژه در مناطق محروم و کم‌برخوردار یکی از مسئولیت‌های سنگین حوزه بهداشت و درمان کشور بوده که بهورزان این مسئولیت خطیر را عهده‌دار شده و به نحو احسن آن را انجام می‌دهند.

«مریم جعفری» یکی از بهورزان شهرستان سرعین از استان اردبیل بوده که بعد از ۱۸ سال خدمت در این شغل و تجربه‌های سنگین و پرخطر حالا برای خود یک بهورز نمونه بوده و به عنوان بهداشت‌یار نامدار و تلاشگر در منطقه شناخته می‌شود.

بانویی که در طرح #مردم_ماه سازمان تبلیغات اسلامی ویژه ماه رمضان نیز سوژه تبلیغات اسلامی شهرستان سرعین برای قدردانی از الگوهای انسانی و اخلاقی شد، تا به عنوان بهورز نمونه شناسایی و به اهالی منطقه معرفی شود.

بهورزی در عین ساده‌انگاری از سوی عده زیادی در واقع یک شغل سخت با فعالیت‌های متعدد هست، آیا قبول دارید؟

بله، به طوری که ما به عنوان بهورز در روستاها بیش از ۳۰ خدمت متفاوت بهداشتی و درمانی را به مردم محروم ارائه می‌دهیم که معمولاً این نوع فعالیت‌ها از سرشماری و شناسایی جمعیت در روستاها به صورت سالانه شروع می‌شود تا مراقبت از مادران باردار، نوزادان، کودکان و مراقبت از جمعیت میانسال و سالمند که در مجموع کار اصلی ما کنترل بهداشت و سلامت جمعیت روستایی در مناطق کم‌برخوردار به لحاظ زیرساخت‌های رفاهی و درمان است.

در واقع ما جمعیت روستاها را به لحاظ کنترل بیماری‌هایی مثل فشار خون، دیابت، اعصاب و روان، بیماری‌های قلبی و عروقی تحت پوشش خود داریم که در نهایت این فعالیت‌ها به مراقبت‌های ماهانه از بیماران نیز ختم می‌شود که در کنار این موضوع واکسیناسیون کودکان، ارائه مشاوره و آموزش‌های گروهی و فردی، نمونه‌برداری بیماری‌هایی مثل التور، سل و کلورکتال و همچنین توزیع مکمل‌های دارویی به گروه‌های هدف را نیز انجام می‌دهیم.

در کنار این افعال که در واقع جز فعالیت‌های ضروری و اصلی بهورزان روستایی است ما به صورت دوره‌ای مراجعه به روستاهای دیگر را داریم که این اقدام نیز به صورت افتخاری و جهت ارائه خدمات بهداشتی و درمانی به صورت منزل به منزل انجام می‌گیرد.

لطفاً کمی بیشتر در مورد شغل خودتان برای کسانی که با شغل بهورزی آشنایی کافی ندارند، بگویید؟

در کنار این فعالیت‌هایی که ذکر شد ما همکاری با تیم سلامت و دهگردشی در قالب پزشک خانواده را هم داریم (پزشک برای ویزیت همراه دارو، یار و ماما) به طوری که هفته‌ای یک بار به خانه بهداشت یا روستاهای اقماری مراجعه کرده و خدماتی را انجام می‌دهیم، من خودم سال‌ها این فعالیت را به صورت مستمر انجام دادم. قبل از سال ۱۳۹۴ دهگردشی در ساعات مشخصی از روز انجام می‌شد به طوری که من از ساعت ۱۴:۳۰ تا ساعاتی از عصر مجبور بودم کارهای دهگردشی ۵ روستای دیگر را نیز انجام دهم و این کار ۲ بار در هفته صورت می‌گرفت.

از عمده فعالیت‌هایی که بهورزان یک منطقه باید به صورت مستمر و مداوم انجام دهند می‌توان به کلر سنجی روزانه، بازدید از سطح روستا و منابع آب، همکاری و برگزاری جلسه با شورا و دهیاری‌ها، بازدید هفتگی از مدارس و مراقبت از دانش‌آموزان و بیماریابی پدیکلوز (شپش)، شناسایی کودکان و مادران درگیر با سوءتغذیه و افت رشد، آموزش ماهانه به خانواده‌ها و بسیاری از فعالیت‌های دیگر اشاره کرد که این روزها متأسفانه بیماریابی کووید ۱۹ نیز به این فعالیت‌ها اضافه شده است.

ما در قبال تمامی این فعالیت‌ها مسئول هستیم و باید برای هر کدام در مواقع لازم پاسخگو باشیم که معمولاً در بازدیدهایی که از سوی واحد بهداشت به صورت ۳ ماه یک بار انجام می‌شود گزارش این فعالیت‌ها و خدمات به طور کامل ارائه می‌گردد.

اگر بخواهید سخت‌ترین دوران طول خدمت خود را بگویید، آن کدام دوره می‌تواند باشد؟

در سال‌هایی که دهگردشی جز وظایف اصلی و سنگین من بود، به دلیل تقارن این دوران با دوره شیرخواری فرزند اولم من مجبور بودم در آن سال‌ها کودک خودم را به یکی از مهدهای کودک اردبیل سپرده و تا عصر که کار دهگردشی تمام می‌شد به دور از فرزندم باشم و معمولاً هم این دوری روزانه حدود ۱۲ ساعت در روز طول می‌کشید که این موضوع به شدت روح مرا آزار می‌داد و می‌توانم بگویم این دوران از سخت‌ترین دوران خدمت من در طول ۱۸ سال گذشته بوده است.

انگیزه شما از فعالیت به عنوان یک بهورز از ابتدا چه بود؟

هر فردی پس از پشت سر نهادن مقاطعی از تحصیل آرزوی یک شغل را دارد که من به دلیل علاقه زیاد خود به فعالیت‌های بهداشتی و پیشبرد اهداف خود و اینکه فرد مفیدی برای کشورم و مردم خودم باشم این شغل را انتخاب کردم تا بتوانم به سهم اندک خود قدم کوچکی برای زدودن مشکلات افرادی که روزانه با آنها سر و کار دارم خصوصاً در بحث سلامت بردارم، چرا که تأمین سلامت به عنوان اصلی‌ترین نعمت و موهبت خداوند به انسان فرصتی است که در اختیار من قرار داده شده است و از این حیث شاکر هستم.

قدم گذاشتن در مسیری پرخطر همچون بهورزی قطعاً نیازمند یک پشتوانه و داشتن یک حامی قوی است، در تمام این سال‌ها حمایت مستمر داشتید؟

بله. از پدر و مادر بزرگوارم تشکر می‌کنم که با حمایت بی دریغشان امکان ادامه تحصیل در روستای همجوار را برای من فراهم کردند تا با ادامه تحصیل، خود را از پایه‌های تحصیلی بالاتر محروم نکنم، چون روستای ما که در واقع «قشلاق دیز» از توابع بخش شاهرود شهرستان خلخال هست در آن زمان فقط مقطع تحصیلی ابتدایی را داشت و از این بابت قدردان زحمات والدین خود هستم که در هر شرایطی مرا پشتیبانی کردند.

طبیعتاً در این مسیر پرخطر و پرزحمت نمی‌توان از زحمات همسر عزیزم غافل ماند چرا که من و همسرم سال‌ها در کنار هم همکار بودیم و او برای من حکم یک دیوار محکم در برابر مشکلات را داشت. همسرم بعدها پس از چند سال همکاری به دلیل تغییر پست از شغل بهورزی به شبکه بهداشت و درمان شهرستان سرعین در سال ۱۳۹۵ به لحاظ شغلی مرا ترک کرد و من مجبور شدم به تنهایی کارهای خانه بهداشت روستای محل خدمت خود را انجام دهم. اما با این همه به دلیل فداکاری‌ها و حمایت‌هایی که از سوی همسرم داشتم قدردان او هستم.

از ابتدا تا الان در چند روستا فعالیت داشتید؟

در مجموع در ۶ روستا که یکی از آنها زادگاهم بود و بعد از انتقالی عهده دار مسئولیت خدمات‌دهی به ۵ روستای دیگر شدم که در تمامی این روستاها خدمات بهداشتی را ارائه می‌دادم در واقع روستای سئین شهرستان سرعین که محل اصلی خدمت من بود و خانه بهداشت در آنجا استقرار داشت به اضافه ۴ روستای دیگر در حومه روستای محل خدمت که به صورت هفتگی مراجعه به روستاها را در دستور کار داشتم.

بعد از سال ۱۳۹۱ به مدت ۳ سال در یکی دیگر از روستاهای شهرستان سرعین به دلیل استقرار خانه بهداشت مشغول به فعالیت شدم که همزمان در ۲ خانه بهداشت مشغول بودم به طوری که ۳ روز در هفته در یکی از روستاها و ۳ روز هم در روستای دیگر فعالیت داشتم که متأسفانه در روستای تازه محول شده با مشکلات زیادی در اوایل خدمت مواجه بودم به طوری که این روستا از امکانات گرمایشی، برق، تلفن و آب محروم بود.

این وضعیت ۳ سال طول کشید که هم‌اکنون من فقط خدمات بهداشتی روستای سین را ارائه می‌کنم و عهده دار مسئولیت ۱۰۰ درصد از جمعیت تحت پوشش و مراجعین به خانه بهداشت این روستا هستم.

به عنوان یک بهورز باتجربه، امکانات و زیرساخت روستاها را چطور ارزیابی می‌کنید؟

در گذشته مشکلات زیادی داشتیم ولی الان امکانات در حد مطلوب است و به لطف خدا مردم روستا از نعمت برق، تلفن، گاز، آب و مسیر کوتاه با مرکز بهداشتی درمانی برخوردارند که این خود می‌تواند جای شکر داشته و امید به آینده را در بین اهالی تقویت کند.

کمی از سختی‌های کار خود برای ما بگویید؟

هر کار یا هر شغلی سختی‌های خودش را دارد ولی سختی کار ما بهورزان کمی متفاوت‌تر از سایر مشاغل است یعنی جنس سختی این کار با همه شغل‌های دیگر فرق دارد، به طوری که بعد از ۱۸ سال خدمت ما الان خودمان را با این مشکلات وفق دادیم و این رضایت را می‌توانیم به خوبی در بین اهالی روستا مشاهده کنیم به طوری که لبخند رضایتمندی ارباب رجوع قوتی برای قلب ماست.

از سختی‌ها بخواهم برایتان بگویم باید شرایط را این طور توصیف کنم که من در شرایط برف و سرمای زمستان، گرمای سوزان تابستان، باد سرد پاییزی و در راه‌های صعب العبور روستاهای اقماری چندین سال در یکی از محروم‌ترین نقاط استان اردبیل و شهرستان سرعین به ارائه خدمت مشغول شدم طوری که در اوایل خدمات‌رسانی بهداشتی به روستاهای اقماری این روستاها هیچ راه آسفالتی نداشتند و وقتی هوا بارانی یا برفی بود ما مجبور بودیم تا مسیری با اتومبیل رفته و مابقی راه را پای پیاده طی کنیم و این کار را مدام و به صورت هفتگی انجام می‌دادیم و شاید همین یک مورد از خیل موارد سختی‌های شغل ما باشد.

ناگفته نماند که برای ما بهورزان چیزی به اسم مرخصی معنا ندارد به طوری که من در دوران بارداری‌های خود تا یک روز قبل از زایمان همین شرایط را داشتم و اصلاً به مرخصی نرفتم چون حجم کاری روستاها بسیار بالا بود و در صورت نبود من کارها روی هم انباشته می‌شد که همین موضوع شرایط را برای مردم روستا سخت‌تر می‌کرد.

با توجه به اینکه روستاهای بخش سبلان و حومه سرعین روزهای سرد و سخت زمستانی دارند اگر خاطره‌ای تلخ یا شیرین در این رابطه دارید بفرمائید.

خاطره از دوران خدمت که زیاد هست، شاید ممکن بود هر روزمان برای خود یک خاطره باشد، اما شیرین‌ترین و اصلی‌ترین خاطره دلنشین برای من آن روزی خواهد بود که از عهده مسئولیت خود به نحو احسن برآمده و از این بابت رضایت خاطر فراوان داشته باشم.

اما یک خاطره تلخی که در تاریخ ۱۲/‏۱۰/‏۱۳۹۸‬ برای من رخ داد شاید تلخ‌ترین خاطره‌ای بود که برای یک آن تمام سختی‌های شغلی‌ام را از ابتدا تا آن روز پاک کرد، روزی که صبح زود موقع رفتن به خانه بهداشت به علت لغزندگی جاده و بارش برف خودروی شخصی من با انحراف از جاده به سنگ بزرگی در کنار دست راه برخورد کرده و موتور آن دچار آتش‌سوزی شد که من برای دقایقی که در داخل ماشین محصور مانده بودم لحظات ترسناکی برایم رقم زد.

اما بعد از تلاش‌های زیاد و سماجت در باز کردن درب خودرو بالاخره توانستم با باز کردن درب اتومبیل خودم را به بیرون پرتاب کنم که متأسفانه خودروی من که حاصل سرمایه چندین سال بود، در مقابل چشمانم در آتش سوخت و بعدها به دلیل نداشتن بیمه بدنه اسقاط شد.

آیا حمایتی از سوی نهادها به ویژه دهیاری‌ها از بهورزان انجام می‌شود؟

بله. همکاری دهیاری و شوراهای اسلامی روستا و پایگاه بسیج خواهران و برادران با خانه بهداشت روستاها خوب است به طوری که با شرکت در جلسات آموزشی برگزار شده از طرف خانه بهداشت با هدف پیشبرد برنامه‌های بهداشتی روستا، شرکت در گشت مشترک بهداشتی از داخل روستا و بسیاری از فعالیت‌ها حامی بهورزان هستند، اما با تشدید این حمایت و همکاری‌ها قطعاً می‌توان به نتایج بهتری دست یافت که ماحصل این هم‌افزایی‌ها افزایش سطح بهداشت روستاهای کم‌برخوردار ما است.

در این سال‌ها به بحث آموزش هم ورود یافتید؟

آموزش توسط بهورزان می‌تواند در چند بخش انجام شود اینکه ما بخواهیم دستیاری برای فعالیت در خانه بهداشت آموزش دهیم یا به سفیر سلامت خانواده‌ها یا حتی مادران در خانواده که همه اینها طبیعتاً متفاوت از هم هستند. هم‌اکنون ما از ظرفیت افرادی از روستاها که تحصیلات متوسطه دوره اول یا بالاتر دارند به عنوان سفیران سلامت خانواده‌ها استفاده می‌کنیم که همین موضوع آگاهی و اطلاعات بهداشتی خانواده‌ها را تا حد قابل توجهی ارتقا می‌بخشد.

متأسفانه در بسیاری از مواقع ما در خانواده‌ها با کمبود و حتی نبود اطلاعات بهداشتی و درمانی استاندارد مواجه می‌شویم که همین موضوع شرایط بهداشتی محیط روستاها را با مشکل مواجه می‌کند طوری که حتی ما با مواردی مواجه شدیم که والدین خانواده از دریافت قطره‌های حمایتی همچون آهن و مولتی‌ویتامین برای فرزندان خود امتناع کردند که این موضوع واقعاً برای ما شرایط سختی را رقم می‌زند.

در بحث دستیار بهداشت هم هیچ آموزش یا دستیاری نداشتم و در تمام این سال‌ها بعد از انتقال همسرم دست تنها بودم که از سال ۱۳۹۰ یک بهورز مرد از روستای همجوار برای کمک به امور بهداشتی روستای مقر ما مراجعه می‌کند که اخیراً با بهورز گیری یک فرد دیگر موفق به قبولی در ارزیابی شده اما باید مدت ۲ سال آموزش خود را سپری کرده و سپس به خانه بهداشت روستا ملحق شود.

کیفیت فعالیت خود را در این سال‌ها چطور ارزیابی می‌کنید؟ از نوع خدمت و فعالیت خود راضی بودید؟

در تمام طول دوران خدمت همواره سعی داشتم کار خود را به نحو احسن و به شکلی تأثیرگذار انجام دهم. بعد از اینکه در سال ۱۳۸۲ از مرکز آموزش بهورزی شهرستان خلخال فارغ‌التحصیل شدم به مدت ۱۱ ماه در روستای پدری مشغول به فعالیت بودم و می‌توانم بگویم این چند ماه شیرین‌ترین دوران برای من بود چون هم به خواسته قلبی خودم رسیده بودم و هم به نحو احسن با نشاط و تلاش وافر کارم را انجام می‌دادم، بعد از آن به تبعیت از همسرم که به استان اردبیل انتقال یافتم در آنجا هم با پشتکار مشغول به فعالیت بودم تا امروز که در «روستای سئین» شهرستان سرعین مشغول به خدمت هستم. در مجموع ارائه بهترین شکل از خدمات به کسانی که واقعاً نیازمند این خدمات هستند، اولویت کاری و شغلی من بوده و است.

‏توصیه شما به تمام کسانی که ذوق فعالیت در شغل بهورزی دارند به عنوان فردی که صاحب نام این عرصه هستید، چیست؟

باید صبر، صداقت، رازداری و توکل بر خدا پیشه کنند و محکم در برابر مشکلات این شغل مقدس بایستند. به این مورد حتماً توجه کنند که هدف فقط گرفتن مدرک نیست بلکه مهم‌تر از آن رضایت خداوند متعال و همچنین خود رضایتی است که وجدان انسان همیشه از این بابت باید آسوده باشد.

اگر روزی فرزند خودتان تصمیم به فعالیت در چنین شغل مخاطره‌آمیزی داشت، او را حمایت می‌کنید؟

حتماً حمایت می‌کنم و چون من خودم به شخصه تجربه‌های زیادی در این زمینه دارم تجربیات خودم را به فرزندم انتقال می‌دهم تا بیشترین موفقیت را در این زمینه داشته باشد و به بالاترین درجات موفقیت برسد.

آیا انتقاد یا پیشنهادی در راستای بهبود حال و شرایط بهورزان استان دارید؟

هم‌اکنون در استان اردبیل بسیاری از بهورزان ادامه تحصیل در دانشگاه‌های مختلف بعد از استخدام را دارند که اگر دانشگاه علوم پزشکی اردبیل یک راهکار مناسب در رابطه با تبدیل مدارک و تغییر عنوان این عزیزان داشته باشد به نظر من جای دوری نمی‌رود، این عزیزان هم برای اخذ مدارک دانشگاهی خیلی زحمت کشیده‌اند و می‌توان از بهورزانی که تحصیلات دانشگاهی و سوابق خدمت بیشتری دارند تبدیل مدارک و تغییر عنوان برای آنها انجام شود تا بعد از سال‌ها سختی کمی هم آسودگی را تجربه کنند.

یکی دیگر از گله‌مند من از مسئولان حوزه درمان و بهداشت استان نبود محل مناسب برای خانه بهداشت روستاهاست به طوری که من خودم در طول سال‌های فعالیت در یک خانه بهداشت کانکسی مشغول خدمت بودم و هستم که این مهم معضلات خاص خود را دارد.

به عنوان نمونه در نیمه دوم شهریورماه هر سال موقع خرمن‌کوبی شدت گرد و غبار در اطراف خانه بهداشت روستای سئین به قدری هست که ما در گرمای ظهر و طول روز اجازه باز کردن پنجره کانکس را نداریم و من مطمئن هستم این موضوع در روستاهای دیگر نیز به این شکل سبب آزار بهورزان می‌شود، که امید داریم مسئولان به این مهم توجه داشته باشند.

در انتها باید بگویم که با توجه به اینکه بهورزان در خط مقدم سلامت بهداشتی جامعه قرار دارند لازم است شغل بهورزی نیز به عنوان مشاغل سخت و زیان‌آور از سوی نهادهای مربوطه تلقی شود، این ادعا به این دلیل است که بهورزان بدون هیچ گونه وسایل حفاظتی به بیماریابی تمام بیماری‌ها از جمله مالاریا، کلورکتال، التور و سل در طول سال مشغول می‌شوند که متأسفانه از مدت یک سال گذشته بیماری کرونا نیز به تعداد این بیمار شناسی افزوده شده است که واقعاً هم‌اکنون بهورزان در معرض خطر جدی هستند.

و اینکه در بسیاری از روستاهای استان ما متأسفانه محرومیت به اندازه‌ای پررنگ است که برطرف‌سازی آن‌ها همت والا و نگاهی ویژه می‌طلبد که بی‌شک با کمی تأمین اعتبار و توجه به روستاهای استان به خصوص در این شرایط سخت کرونایی می‌توان وضعیت بهداشت در آن‌ها را مقارن با استانداردهای بهداشت کرده و از معضلات و آسیب‌های نبود بهداشت در این مناطق جلوگیری کرد.

هم‌اکنون ۱۶ خانه بهداشت با ۲۳ بهورز در ۲۵ روستای شهرستان سرعین فعالیت مستمر دارند و در واقع تعداد معدودی از بهورزان در این منطقه با شرایط مشابه شرایط خانم مریم جعفری قشلاق مشغول به خدمت هستند که بهبود شرایط کاری آنها نیازمند نگاه ویژه مسئولان بوده که طبیعتاً بهبود شرایط آن‌ها وضعیت بهداشت و درمان اهالی تحت پوشش این روستاهای کم‌برخوردار را نیز به مراتب بهبود می‌بخشد.

انتهای پیام/

منبع