تئودورلاسکاريس امپراطور نيقيه مرض خود را مربوط به جادو مي دانست. اشخاصي که متهم به اين قضيه بودند براي تبرئه علاجي نداشتند مگر اينکه يک تکه آهن گرم گداخته را به دست گيرند.

آذرمغان| رضا امیرپور/ حماقت چنین حکامی در آن حد افراطی بود که برای یک جنایت موهوم و بدون اساس نامطمئن، دلایل را می افزودند.
تاریخ بشر از آغاز تا به اکنون راوی جنایت ها و به کارگیری قوانینی است که رابطه جرم و متهم را به گونه ای توجیه کرده اند که آزادی در دفاع و استدلال را محدود و نقض می کند.
و انسان امروز با گذر از قرنها تلاش برای کسب آزادی از خود سئوال می کند آزادی چیست؟
علیرغم ارائه دیدگاه های مختلف حقوقدانان به ویژه در دوران رنسانس به بعد هنوز تعریف جامع و مورد قبول همه صاحب نظران از آزادی و نحوه تبیین آن رسمیت نیافته و هر حکومتی با برداشت های خود و یا متولیان امور مبادرت به تصویب قوانینی نموده است که می توان میزان آزادی افراد جامعه را از آن قوانین استنباط کرد.
منتسکیو در کتاب روح القوانین در باب آزادی آورده است: «آزادی مبادرت از این است که انسان حق داشته باشد هر کاری را که قانون اجازه داده و می دهد بکند و آنچه قانون منع کرده و صلاح او نیست مجبور به انجامش نباشد.»
این سخن منتسکیو زمانی معقول است که قوانین مصوب حریم آزادی را حفظ کرده باشند چه بسا قوانینی تصویب و اجرائی شده اند که خود ناقض آزادی هستند.
در جایی دیگر می خوانیم «حد اعلای آزادی آنجاست که آزادی به حد اعلا نرسد…»
این سخن یادآور این موضوع است که حد اعلای آزادی منجر به هرج و مرج و آنارشیسم می شود.
پس اگر آزادی در چهارچوب قانون اعتبار دارد و لاغیر می باید قوانین مصوب خود ناقض آزادی نباشند.
فرض کنیم در قانون اساسی بسیاری از کشورها آزادی بیان و مطبوعات صراحتاً منظور شده باشد. مهم این است که در اجرا با موانع و محدودیت هایی روبرو نشود تا آن آزادی تحقق پیدا کند.
اگر آزادی سیاسی به معنای امنیت یا اعتقاد به وجود امنیت تلقی گردد. این امنیت هیچگاه مورد حمله واقع نمی شود مگر در زمانی که اتهامی نسبت داده شود. برای احراز اتهام و رسیدگی عادلانه نیاز به قوانین جزایی است که خوب تدوین شده باشد.
منتسکیو می گوید: «پیروزی آزادی هنگامی است که قوانین جزایی، هر کیفری را از طبیعت خاص جرم استخراج کنند تا هرگونه خودسری خاتمه یابد و کیفر تابع هوی و هوس مقنن نباشد بلکه تابع طبیعت جرم باشد. در چنین شرایطی است که یک انسان نمی تواند به انسان دیگر اجحاف کند.
امام علی(ع) می فرماید: «بنده دیگری مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است» اگر انسان اصالتاً آزاد آفریده شده باشد ، شرایط است که او را از آزادی محروم می کند و گاه جبر است که امام جعفر صادق(ع) آن را جبر تکوینی می نامد مثل اینکه فردی در یک کشور آزاد به دنیا آمده باشد یا کشوری تحت سلطه و استعمار استبدادی.
در باب محدودیت های ناشی از موقعیت های زیستی و جغرافیایی، جبر تکوینی ناقض آزادی است.
در قانون اساسی جمهوری اسلامی که ملهم از قوانین و سنت های اسلامی و برداشت هایی از قوانین مترقی جهان کنونی است صراحتاً به آزادی بیان، آزادی مطبوعات، آزادی اجتماعات و… اشاره شده و اصولی در این باب مهم مصوب شده اند.
اما آنچه این آزادی ما را اجرائی می کند و مانع از اجرای آنها نمی شود. نخست مجریان هستند که نباید با سلایق شخصی و یا تفسیر موسع از قانون برخورد نمایند.
یعنی مجریان قطعاً باید از قوانین مطلع باشند، محدودیت ها را بشناسند و معذوریت ها را لحاظ کنند.
دوم شرایط است. شرایط زندگی تعیین کننده تحقق آزادی های مصوب است. مثلاً در زمان جنگ آزادی ها محدود می گردد تا دشمن سوءاستفاده از آزادی بیان نکند.
درست به خاطر دارم وقتی آمریکائی ها در جنگ خلیج فارس با عراق در حال جنگ بودند روزنامه نگاران و خبرنگاران از انتشار اخبار جنگ ممنوع شدند و فقط آن اخباری را منتشر کردند که راوی آن مسئولان نظامی بودند.
در مورد ایران در جنگ تحمیلی هم همین سیاست به کار برده شد که دشمن نداند چه تعداد شهید یا مجروح داشته ایم.
سوم فقر و مشکلات اقتصادی است که آزادی ها را محدود می کند زیرا اگر مردم فرصت مطالعه و اطلاع و آگاهی از حقوقی که قانونی برایشان مصوب کرده را نداشته باشند بالطبع مطالبه گری هم ندارند و صرفاً نگاهشان به مسائل اقتصادی معطوف می شود.
از دیدگاه اسلام آزادی و استقلال دو روی یک سکه اند و هر آنچه خلاف اسلام و سنت و اجماع و عقل نباشد به معنای ظهور اراده مشروع جایز است و آزاد. لیکن گاه تعارض قوانین مدنی با شرع از یک سو و از دیگر سوی الزامات فرهنگی زندگی ماشینی آزادی را محدود و یا بالعکس لجام گسیخته و هرج و مرج به دنبال دارد.
به نظر نگارنده، آزادی یک مفهوم از پیش تعیین شده و قالبی نیست. آزادی برآمده از روح بالنده جامعه ای است که برای کمال انسانی به آن نیاز دارد و به تعبیر دیگر هر کس می باید تا حدی آزاد باشد که به آزادی دیگران لطمه نزند حتی ارکان دولت و حکام مملکتی هم که اختیاراتی قانونی و بعضاً فراقانونی برای خود متصورند نباید آنچنان آزاد باشند که به آزادی آحاد جامعه لطمه بزند.
سیاست، اقتصاد، فرهنگ، شغل و روابط اجتماعی همه به نوعی با آزادی به مفهوم خاص آن سر و کار دارند. مثلا اگر کشوری اجازه سرمایه گذاری خارجی در بخش خصوصی ندهد یک پای اقتصاد آن می لنگد. یا اگر روابط تجاری و اقتصادی را براساس سلائق شخصی و بدون توجه به روند اقتصادی جهانی به تعبیر علمی آن و هر آنچه در حال اتفاق است در سیاست خارجی ترسیم نکند، روح تجارت آزاد سرگردان و بی مصرف می شود. یا اگر انحصار در واردات و صادرات موجب شود زمینه رقابت آزاد محدود گردد آزادی محدود می شود. در باب فرهنگ و علوم هم همین نظریه صادق است. زیرا نمی توان و نباید دور کشور دیواری کشید و صرفا یک دروازه باز گذاشت و آن هم برای کشورهای خاص بلکه باید با حفظ دیدگاه های ایدئولوژیک و علمی و کارشناسانه هر آنچه منافع ملی اقتضا می کند اجرائی کرد و تعمیم داد.
رسیدن به خودکفایی در اقتصاد و هر بخش دیگری از چهار رکن اساس حکومتداری هر چند بیشتر یک ایده آل و آرزوی ملی بزرگی است اما روح بالنده آزادی در تقویم و برآورد منفعت طلبی و پرهیز از ضرر ایجاب می کند بین تولیدات داخلی و واردات خارجی به گونه ای عمل شود که رقابت ایجاد شود و در سایه رقابت توان و کیفیت صنایع تولید داخل را بالا برد.
پس آزادی صرفا یک مقوله خاص و تفکیک  پذیر نیست که بعضی ها تصور کنند آزادی یعنی اراده ای شخصی و سلیقه ای بدون معذورات اخلاقی که از این آزادی عده ای به خسارت جسمی و یا روانی دچار شوند. گاه بعضی محدودیت های امنیتی ضامن آزادی اند که اگر نباشند، آزادی تحقق پیدا نمی کند.
بدین منظور در تمامی کشورهای دنیا اعم از حکومت های دموکراتیک یا حکومت های استبدادی و انواع دیگر آن حضور پلیس برای حفظ امنیت و پیشگیری از اراده ای که عامل ارتکاب جرم می-شود یک ضرورت است.
زندان برای تأدیب و نگهداری مجرمین هم یک ضرورت است.
سازمان امنیت و نیروهای مخفی امنیتی هم یک ضرورت است.
لیک مهم این است که این دستگاه ها بیشتر برای حفظ امنیت اند یا حفظ منافع افراد خاص که بیشتر قدرت و پول و سرمایه را در خدمت خود دارند یا خدمت خلق.
به هر حال در این کوتاه نوشتار نمی توان تمام ابعاد آزادی را به تفسیر و تحلیل درآورد. نگارنده سعی دارد برای مخاطبان ساده و بی پیرایه و کوتاه به آزادی ورودیه ای داشته باشد.

انتهای پیام/

  • نویسنده : رضا امیرپور