پایگاه خبری تحلیلی آذرمغان، گروه بین الملل – مریم خرمائی: جمله «اکنون در خطرناک‌ترین دوران از زمان پایان جنگ سرد به این سو به سر می بریم» را «جوزف بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، سه شنبه گذشته با توجه به بالا گرفتن تنش‌ها در مرز روسیه-اوکراین به زبان آورد. جالب آنکه بورل همان مقام […]

پایگاه خبری تحلیلی آذرمغان، گروه بین الملل – مریم خرمائی: جمله «اکنون در خطرناک‌ترین دوران از زمان پایان جنگ سرد به این سو به سر می بریم» را «جوزف بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، سه شنبه گذشته با توجه به بالا گرفتن تنش‌ها در مرز روسیه-اوکراین به زبان آورد. جالب آنکه بورل همان مقام اروپایی است که در خرداد ۹۹، به دولت پکن اطمینان داده بود که اروپا قرار نیست به هیچ نوعی از جنگ سرد با چین دست بزند. با این اوصاف، دغدغه‌ها پیرامون گرفتار شدن در دوره جدیدی از جنگ سرد، از مدت‌ها پیش از آغاز بحران اوکراین، گریبانگیر سران کشورهای جهان به ویژه آنهایی شده که در حد فاصل انتخاب میان هژمون کهنه آمریکا و قدرت نسبتاً نو ظهور چین گیر افتاده‌اند.

تفکر مبتنی بر جنگ سرد مانع از دیدن فرصت‌های همکاری و پیش داوری درباره هر پیشنهادی می‌شود جنگ سرد به دوره مشخصی بین سال‌های ۱۹۴۷ تا ۱۹۹۱ اطلاق می‌شود که طی آن رفته رفته اتحاد موقت ایالات متحده و شوروی سابق که در سایه مبارزه با آلمان نازی به دست آمده بود، رنگ باخت و بسط قدرت نظامی و کشمکش‌های سیاسی منجر به صف آرایی کشورهایی شد که بسته به موقعیت ژئوپلیتکی و ایدئولوژیکی خود، جانب واشنگتن یا مسکو را نگه داشته و به تقابل جویی با یکدیگر روی آوردند. از آنجا که در این بازه زمانی هرگز میان نیروهای آمریکا و شوروی سابق درگیری نظامی مستقیمی پیش نیامد، برای توصیف آن به اصطلاح جنگ سرد استناد می‌شود.

اکنون سوال این است که با توجه به هشدار مقاماتی مانند بورل، آیا بحران اوکراین مقدمه آغاز یک جنگ سرد جدید است که درهای تعامل و همکاری را به روی سران کشورهای صاحب ادعا در عرصه قدرت می‌بندد؟

در پاسخ باید گفت دولت‌هایی که اسیر تفکر مبتنی بر جنگ سرد می‌شوند درباره هر درگیری بیش از آنچه که باید اغراق کرده و ادعا می‌کنند که اوضاع از آنچه به نظر می‌آید خراب‌تر است. برای مثال، در حالی که منابع نظامی و اطلاعاتی اوکراین و حتی «ولودیمیر زلنسکی» رئیس جمهور این کشور، تلاش می‌کنند ضریب دیپلماسی را در تعامل با مسکو بالا ببرند، دولت واشنگتن می‌گوید حتی از خود کی یف هم بهتر می‌داند که روس‌ها قصد حمله دارند!

همچنین، تفکر مبتنی بر جنگ سرد مانع از دیدن فرصت‌های همکاری و پیش داوری درباره هر پیشنهادی می‌شود. در بحران اوکراین هم آمریکا و ناتو، پیشنهادهای روسیه را که مبتنی بر اصل «تفکیک ناپذیری امنیت» است نادیده می‌گیرند و تلاش می‌کنند تا با قراردادن مسکو در دو راهی جنگ ناخواسته و مذاکره، به جای پاسخگویی به دغدغه‌های موجود، قدرت چانه زنی خود را پشت میز مذاکره بالا ببرند.

ناگفته نماند که طبق اصل تفکیک ناپذیری امنیت که مورد تائید سازمان امنیت و همکاری اروپا هم هست، هیچیک از اعضا حق ندارد که امنیت خود را به قیمت ناامن کردن سایر اعضا تأمین کند. با باور به این اصل، گلایه مسکو بابت اینکه توسعه ناتو به سمت شرق و استقرار نیروها و تسلیحات پیمان آتلانتیک شمالی در مرزهای روسیه، مخل امنیت این کشور و مغایر با اصل احترام به تمامیت ارضی آن است، کاملاً توجیه پذیر خواهد بود.

البته، آمریکا و شرکای ناتو هم اینگونه استدلال می‌کنند که تجمع نیروهای روس در امتداد مرز اوکراین تهدیدی علیه حق حاکمیت دولت کی یف است. در پاسخ به این اتهام هم روسیه می‌گوید که این صف آرایی جنبه دفاعی دارد و ناشی از به تعویق انداختن عامدانه پیشنهاد مسکو برای صحبت درباره تضمین‌های امنیتی است.

از سوی دیگر، تفکر مبتنی بر جنگ سرد، در کنار تشدید رقابت در عرصه‌های اقتصادی و فناوری، به افزایش رزمایش‌های نظامی و توسعه جنگ افزاهای فضایی و سایبری هم منجر می‌شود. آزمایش موفق موشک ابرفراصوت زیرکان در آذر امسال که با اظهارات پیروزمندانه ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه و البته، ابراز نگرانی مقامات نظامی آمریکا مبنی بر عقب ماندن در این عرصه همراه بود، مثال خوبی در این زمینه است.

نشانه‌های جنگ سرد پیش از بحران اوکراین

البته شاید بحران اوکراین شکل متبلوری از نوستالژی آمریکا برای احیای جنگ سرد باشد، اما همانطور که پیشتر گفته شد، نشانه‌های آغاز این روند از مدت‌ها پیش قابل تشخیص بود. در بهمن ۱۳۹۹، بعد از آنکه «ینس استولتنبرگ» دبیرکل ناتو تاکید کرد که مفهوم راهبردی تعیین شده در سال ۲۰۱۰ دیگر کارایی ندارد و باید با توجه به موضع ناتو در خصوص قدرت یابی چین و روابط وخیم با روسیه به روز رسانی شود، دولت پکن این اظهارات را یادآور تفکر جنگ سرد تلقی کرد.

تمامی مثال‌هایی که قبلاً درباره بحران اوکراین به آنها اشاره کردیم، به نوع دیگری در رابطه واشنگتن-پکن برقرار بوده است ازجمله متهم کردن پکن به ارعاب تایوان که در اصل بخشی جدایی ناپذیر از چین است، جایگزین کردن دشمنی به جای همکاری درست مانند آنچه که بعد از همه گیری کووید ۱۹ شاهد بودیم و در نهایت، نگرانی از اینکه مبادا چین موشک مافوق صوت آزمایش کرده باشد و حتی احساس نیاز واشنگتن برای به روزرسانی نیروی دریایی آمریکا.

شاید بحران اوکراین شکل متبلوری از نوستالژی آمریکا برای احیای جنگ سرد باشد، اما همانطور که پیشتر گفته شد، نشانه‌های آغاز این روند از مدت‌ها پیش قابل تشخیص بود «هنری کسینجر» از چهره‌های سرشناس در عرصه سیاست خارجی آمریکا، زمانی درباره چین گفته بود «آمریکا برای اولین بار در تاریخ خود با کشوری با ظرفیت‌های بالقوه قابل مقایسه در اقتصاد و دارای مهارت تاریخی عالی در انجام امور بین الملل روبه رو است. در مورد شوروی اینگونه نبود. آنها در واقع از نظر ظرفیت‌های نظامی ضعیف‌تر از ایالات متحده بودند و به هیچ وجه موقعیت اقتصادی در گستره بین المللی نداشتند. از این رو، با توجه به وضعیت فعلی نوعی نوستالژی جنگ سرد وجود دارد».

پس با توجه به اینکه حتی پیش از آغاز بحران اوکراین، در نوع رابطه واشنگتن- پکن شاهد شکل گرفتن تفکر مبتنی بر جنگ سرد بوده‌ایم، می‌توان به این سوال که آیا جهان در آستانه جنگ سرد جدیدی است، اینگونه پاسخ داد که بله با توجه به شواهد موجود، هر لحظه انتظار وقوع کولاک را داریم.

با این حال، به نظر می‌آید برای پاسخ به این سوال که آیا می‌توان بحران اوکراین را طلیعه جنگ سرد جدید تلقی کرد یا خیر، باید کمی منتظر بمانیم چرا که هنوز امیدی هست که دژ نیم بند دیپلماسی مانع از ورود سرمای استخوان سوز به پیکره جامعه بین الملل شود.

اما این به معنای آن نیست که در آن سوی این دژ، سرما در کمین نیست حال آنکه اگر جنگ سرد دوم آغاز شود، به احتمال قوی، شاهد تقابل نظامی میان آمریکا با چین و روسیه خواهیم بود و به این ترتیب، این عصر یخبندان دیر یا زود با شعله ور شدن آتش جنگ واقعی تمام می‌شود.

به قول «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل، جهان فعلی به مراتب پرآشوب‌تر و غیرقابل پیش بینی تر از دوره‌ای است که ایالات متحده و شوروی سابق درگیر جنگ سرد بودند. شرایط حال حاضر خطرناک است چرا که هیچ ابزاری برای دست و پنجه نرم کردن با بحران وجود ندارد حال آنکه در آن دوره، مکانیسم‌هایی برای جلوگیری از درگیری مستقیم وجود داشت و اجاق جنگ هرگز داغ نشد.

شاید گوترش با بیان اینکه نمی‌توان به شرایط خطرناک فعلی عنوان جنگ سرد یا گرم را اطلاق کرد بلکه با «نوعی تقابل ولرم» روبرو هستیم، حق مطلب را تا حدودی ادا کرده باشد.

انتهای پیام/

منبع